سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس چیزی از سحر بیاموزد، پایان کارش با پروردگارش است . [امام علی علیه السلام]

عشاق خاکی
خانه | ارتباط مدیریت |بازدید امروز:6بازدید دیروز:3تعداد کل بازدید:25520

احمد :: 89/4/2::  9:39 صبح

در این دوره و زمانه که آدمها وقت ندارند کتاب بخوانند و تیراژ کتابها هم بیشتر از دو هزار و سه هزار نیست، وقتی می بینی روی جلد یک کتاب نوشته «چاپ ...»، وسوسه می شوی کتاب را بخوانی تا بدانی چه چیزی داشته که به چاپ پنجم رسیده. آن هم کتابی با موضوع و مضمون جنگ.

یکی از علت هایی که باعث شد، بالاخره کتاب «فرزندان ایرانیم» را بخوانم (چون کتاب، تازه نیست) علاوه بر چاپهای متعددش. به خاطر موفقیتهایی بود که این کتاب کسب کرده بود و من خبر آنها را به صورت پراکنده روی سایتها و نشریات می دیدم.

افرزندان ایرانی

رتبه اول بخش خاطره در پنجمین دوره جشنواره بهترین کتاب دفاع مقدس، دیپلم افتخار نهمین دوره جشنواره کتاب کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، رتبه اول بخش تألیف و داستان دومین دوره جشنواره مهر و تقدیر از نخستین جشنواره ادب پایداری بیست سال داستان نویسی دفاع مقدس از جمله افتخارات این کتاب است.

• «داوود امیریان» معمولاً داستانهایی با مضمون طنز می نویسد، فقط هم در مورد جنگ می نویسد. او با استفاده از خاطره های خودش و دوستانش از روزهای جنگ و با استفاده از یک شیوه خوب و زبانی طنز آمیز سعی می کند یک کار ادبی و داستانی قابل قبول ارائه دهد. کتابهای او همیشه با استقبال روبرو می شود و کارهایش به چاپهای چندم می رسد.

«فرزندان ایرانیم» یکی از آثار خوب این نویسنده است. این اثر اگر چه برای گروه سنی کودک و نوجوان نوشته شده، اما آدم بزرگ ها هم از خواندنش خسته نمی شوند و لذت می برند.

«فرزندان ایرانیم» خاطرات خود امیریان است. خاطره هایی از دوره آموزش زمان جنگ. دوره آموزشی که هر بسیجی باید می گذراند تا اجازه پیدا کند به جبهه برود. امیریان در این کتاب از خاطرات آن دوره اش برای ما می نویسد، او این خاطرات را با زبان طنز نوشته؛ وقتی می گوییم طنز یعنی واقعاً طنز و نه هجو و نه هزل و نه هر چیز دیگری جز طنز.

«امیریان» همه آثارش را این طور می نویسد. او با استفاده از طنز کلام و موقعیت، تلخ ترین روایتها را خواندنی و جذاب می کند و به ویژه در این اثر، فضای خشک و خشن جنگ را برای مخاطبان نوجوان خواندنی و شیرین می نماید.

«بابک گفت: با تبریک و تأسف به اطلاع می رساند که برادر سیدزاده مورد اصابت نیش یک فروند رتیل بی پدر و مادر منطقه عملیاتی قرار گرفته و جانباز شده اند !سید امیر با ناراحتی خندید و من و بابک ریسه رفتیم. بابک خنده خنده گفت: آدم بره زیر زمین خونه شون با سیم بکسل بادبادک هواکنه، اما این طوری حالش گرفته نشه، حضرت آقا تو فاو نیش رتیل به این حال و روزش انداخته.»ص 94 

 آن چه بیشتر باعث ماندگاری کتابهای امیریان شده، صداقت او در بیان خاطرات است، او که سعی می کند تمام آنچه را دیده بنویسد، بدون آنکه نثرش را فدای طنز و یا طنز را فدای نثر داستانش کند.

خودش در جایی می گوید: «اهل جبهه شوخ بودند، اهل بگو و بخند بودند. طنزی که من می نویسم با استفاده از رفتار همین بچه ها در جبهه هاست. عده ای فکر می کنند بچه های ما یا ماشین کشتار جمعی یعنی رمبو بودند، یا آدمهای صوفی مسلک بودند. والله این گونه نبودند. این بچه ها من و شما بودیم . شما پای خاطرات هر یک از رزمندگان یا پای صحبت خانواده شهدا بنشینید از شوخ طبعی بچه هایشان تعریف می کنند.در جبهه به ما خیلی خوش می گذشت. دنیای دیگری داشتیم وقتی زندگینامه داستانی شهدا را می نویسم. سعی می کنم اگر طنزی در رفتار و گفتارش بود، اگر انسانی شوخ طبع و بذله گو بود، همان را روایت کنم، خودسانسوری نمی کنم.»

با تبریک و تأسف به اطلاع می رساند که برادر سیدزاده مورد اصابت نیش یک فروند رتیل بی پدر و مادر منطقه عملیاتی قرار گرفته و جانباز شده اند !

• «فرزندان ایرانیم» مجموعه خاطرات چند نوجوان بسیجی است که آموزش مقدماتی را برای ورود به جبهه می گذرانند، بچه هایی که اکثرشان به خاطر کم بودن سن و سالشان، تخلف کرده اند و در شناسنامه شان دست برده اند که خود داوود هم جزو آنهاست.

با آنکه خاطرات بعد از چندین سال نوشته شده اند و منحصر به زمان خاصی اند، اما اصلاً تاریخ مصرف ندارند، پر از شورند، پر از تازگی اند. زندگی گروهی پسر نوجوان با تمام شیطنتشان در این کتاب جریان دارد. این که در یک زمان خاصی چند نوجوان هم سن و سال و عاشق جنگ دور هم جمع شوند و آموزش تاکتیکی جنگ را ببینند، حتماً جذاب است. در این کتاب هیچ چیز از نگاه نویسنده دور نمانده، نویسنده سعی کرده جزء جزء وقایع را بنویسد و یک ذهنیت خاصی از آن دوران، برای مخاطبی که اصلاً آن روزها نبوده و یا آن دوران را ندیده، به وجود آورد. مخاطب کتاب را برمی دارد و بدون آنکه خسته شود، آن را تا به آخر می خواند. همه کتاب خنده نیست، گاهی هم همراه خاطرات نویسنده گریه می کنیم اما اشک شوق، اشکی پر از امید که اصلاً تلخ نیست.

«فرمانده با مهربانی به موهای سرم دست کشید. بعد رو کرد به بچه ها و گفت: برادرا همه این جا جمع بشن. لحنش آرام بود. همه نظام گرفتیم. مقدم بیرون رفت، فرمانده با مهربانی نگاهمان کرد و گفت: برادران خوبم. آموزش تمام شد و شماها سربلند و رو سفید از این امتحان بیرون آمدید. یکهو هق هق گریه چند نفر بلند شد. فرمانده لب گزید. چشمانش خیس شد و گفت: از دست ما هم راحت شدید!

این بار همه بدون استثنا هق هق گریه شان بلند شد. حتی نقی قز لباش همیشه غرغرو و ناراضی هم گریه می کرد.

داوود امیریان

- حلالم کنید. من خادم شما بودم. از هفتاد و پنج نفر، فقط شما سی و نه نفر موندید. شماهایی که می خواهید به یاری حسین زمان برید. اگر از بین شما کسی شهید شد و به زیارت آقا امام حسین (ع) رفت، شفاعت دیگران یادش نره .

همه ضجه می زدند. شانه فرمانده تکان می خورد.

- من و دوستانم مجبور بودیم سخت گیری بکنیم والا دلمان نمی آمد به شما کمترین صدمه و آسیبی برسد شماها پاکید. خیلی ها که دو سه برابر شما سن دارن، حالا نشسته اند و انگار نه انگار که در این مملکت جنگی هم هست. انگار نه انگار که مردم بی دفاع مرزنشین ما هنوز آواره اند. ما دستمون از جبهه کوتاهه. باید این جا بمونیم و مسؤولیت آموزش بسیجیان رو به گردن بگیریم. اما دلمون خوشه که شما برای دفاع از مملکت اسلامی مون عازم هستید. حلالم کنید!»

• تولستوی می گوید: «کسی که جنگ را دیده است غیر ممکن است از چیز دیگری بنویسد.»

این حرف تولستوی را باید جدی گرفت. امیریان هم جزو این آدمهاست. او جزو کسانی است که با پوست و گوشتش جنگ را لمس کرده. شهید شدن دوستان صمیمی اش را دیده برای همین می تواند آثار متفاوتی خلق کند. آثار او بر خواننده، تأثیر می گذارند.

داوود امیریان متولد 1349 کرمان است و تا کنون26 عنوان کتاب منتشر شده در کارنامه اش دارد که جوایز متعددى را هم نصیب نویسنده اش کرده است.

امیریان فعالیت نویسندگى خود را از سال 69 با نوشتن خاطراتش از جبهه آغاز کرد و در حال حاضر در چند حوزه خاطره نویسى، ادبیات کودک و نوجوان، رمان ، طنز ، زندگینامه داستانى شهدا و فیلمنامه نویسى قلم مى زند. از جمله فیلم هایى که نوشته و به مرحله تولید رسیده و بر پرده سینما ها به نمایش درآمده، فیلم سینمایى «آخرین نبرد» به کارگردانى حمید بهمنى و «بهشت منتظر مى ماند» به کارگردانى محمدرضا آهنج است.

«فرزندان ایرانیم»، «رفاقت به سبک تانک» و «دوستان خدا حافظى نمى کنند»، «داستان بهنام »، «داستان مریم»، «تولد یک پروانه» و «جام جهانى در جوادیه» از جمله معروف ترین آثار داستانى این نویسنده است که تاکنون چهار دوره جایزه کتاب سال، ادبیات دفاع مقدس ، کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان و ده ها جایزه دیگر را نصیب نویسنده اش کرده است .

از دیگر آثار امیریان می‌توان به «آخرین گلوله صیاد» زندگینامه داستانی شهید صیاد شیرازی و «داستان مریم» زندگینامه داستانی شهید مریم فرهانیان اشاره کرد.

دیگر آثار :

فرمانده من ، خداحافظ کرخه ، عقاب کویر ، بلوچ گریه نمی کند ، بهشت برای تو ، ایرج خسته است ، یک آسمان منور ، مین نخودی ، تندرهای ابابیل ، آخرین سوار سر نوشت ، آقای شهردار ، داستان بهنام ، فرزندان ایرانیم ، مرد ، تولد یک پروانه ، رفاقت به سبک تانک ، لحظه جدایی من ، آخرین گلوله سرخای ، مترسک مزرعه آتشین ، دوستان خداحافظی نمی کنند ، جام جهانی در جوادیه ، سلحشوران امیر خیز .

منبع :

روزنامه قدس



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

کد مداحی و آهنگ مذهبی